خنده فواید زیستی، هیجانی، ذهنی، معنوی و اجتماعی زیادی دارد. در اینجا به مهم ترین فواید جسمی آن می پردازیم:
تنظیم فعالیت غدد درون ریز،
ورزش دیافراگم و عضلات شکم،
افزایش و بهبود عمل جذب و هضم،
افزایش اکسیژن زیاد به شش ها و مغز،
نوعی مکانیسم دفاعی برای کنار آمدن با درد،
روشی رایگان و آسان برای تمدد اعصاب و تن آرامی،
تقویت یادگیری و تمرکز حواس و افزایش کارکرد مغز،
تحریک هر دو نیمکره مغز و ایجاد تعادل عملکرد آنها،
تخلیة انرژی منفی و پالایش احساسات مخرب از ذهن،
افزایش سطح انرژی بدن و کاهش ترشح هورمون های استرس،
کاهش فشار خون و افزایش جریان خون در بدن با اتساع عروق،
کاهش درد با آزاد شدن مسکن های طبیعی (سروتونین و اندروفین)،
تقویت سیستم ایمنی با ایجاد پادتن و مبارزه با عفونت و ترمیم یاخته های بدخیم،
نوعی فعالیت بدنی هوازی( صد بار خندیدن = پانزده دقیقه فعالیت با دوچرخه ثابت). [1]
پی نوشت :
1- مشاوره زیر گنبد فیروزه ای( استفتائات فقهی در حوزه فرا روان شناسی و طب غیرمعمول) ج3، سیدمحمدتقی علوی و محمدحسین قدیری ص90-98
کلمات کلیدی:
یا نعم الحبیب:
من باز دستان سفیدت را, در میان برف رحمتت گم کرده ام...
https://telegram.me/peykesahar
کلمات کلیدی:
چگونگی کار در محیط مختلط:
اگر یک آقای مجرد در محل کار ناگریز باشه برای انجام کارها با خانم های مجرد و متاهل ارتباط نزدیک و کلامی برای ساعت ها داشته باشه باید چگونه با خانم ها برخورد کنه تا ارتباطش در محل کار فقط در حد همکار باشه و وارد روابط گسترده تر نشه یا به عبارتی رابطه دوستانه ایجاد نشه و روابط در حد روابط محترمانه و رسمی حفظ بشه و نه فراتر ؟!
چطور یک آقا می تونه از بسط پیدا کردن ارتباط کاری به صورتی که در بالا ذکر شد به محل خارج از محل کار جلوگیری کرد به صورتی که این گونه رفتار کردن معقولانه به نظر برسه ؟
پاسخ: با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی امیدوارم نکاتی را که خدمتتون عرض میکنم راهگشا باشد
طبیعا هرچه تعامل و صحبت با افراد بالاتر رود احساس صمیمیت بیشتر می شود و البته این رویه در میان دو جنس مخالف بخاطر جذابیت هایی که برای همدیگر دارند بیشتر می باشد لذا
سعی نمایید از کار کردن در چنین محیطهایی خودداری نمایید.
در صورتی که به هر دلیلی مجبور به ادامه کار در آن فضا هستید به نکات زیر توجه نماییدو رعایت کنید:
1 . که باید سعی کنید ارتباطات شما با خانم ها حداقل باشد
2 . صحبت تنها در امور مربوط به کار باشد و صحبت های دیگر به هر بهانه ای خودداری نمایید
3 . از بگو بخند به شدت پرهیز نمایید
4 . حس ترحم و دلسوزی خود را برای خود نگه دارید و سعی نکنید به خانمهای همکار به هر بهانه ای کمک نمایید.
5 . هرچه سریعتر در صدد ازدواج باشید (البته این به این معنا نیست که ازدواج به شما مصونیت می دهد و آن موقع می توانید راحت باشید خیر بلکه ازدواج خطرات را کاهش می دهد)
6 . از هر گونه صحبتهای صمیمی بیان راز و...خودداری نمایید
7 . از هرگونه رفتاری که سبب تمایل خانمها به شما می شود خودداری نمایید
8 .از افرادی که به هر بهانه ای خود رابه شما نزدیک می کنند دوری گزینید
9 . ارتباطات خود را با توجه به محدودیتهای بالا تنها در محیط کار داشته باشید
10 . سعی نمایید که اگر در اتاق شما خانمهایی هم می باشند همواره اتاق شما محل مراجعات و دیدن سایرین باشد.
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی
کلمات کلیدی:
ما فکر می کنیم افراد و حوادث دور و برمان بانی خشم، اضطراب و افسردگی ما هستند. ما راه رهایی از نابسامانی روانی و تشویش ذهنی را تغییر رویدادها و افراد می دانیم، در حالی که روان شناسان معتقدند ما چوب تفسیر غلط و تحلیل نادرست از حوادث اطراف خود را می خوریم. این تفاسیر غلط به طور اتوماماتیک وار خودجوش به ذهن ما خطور می کنند. ما از افکار و تحلیل های نادرست به عنوان «تحریف های شناختی» یاد می کنیم. پس اگر بخواهیم با شادمانی زندگی کنیم ، در مرحله اول لازم است به فراخوانی و پیداکردن این خطاها بپردازیم و در مرحله دوم به شیوه های مختلف علمی آن ها را زیر سؤال ببریم،
روان درمانی های شناختی در قرن بیستم توسط نظریه پرداز، آرون تی بک در سال 1960 میلادی مطرح گردید. اگر ما به یک چیز بارها و بارها فکر کنیم، کم کم شروع می کنیم به باور کردن این که آن چیز حقیقی است و واقعیت دارد. برای غلبه بر افسردگی باید این افکار خودکار را متوقف سازیم و آنها را با افکار واقعی تر و مثبت تری جایگزین کنیم. با خفه کردن افکار بد در نطفه، می توان جلوی افسردگی را پیش از آن که حتی آغاز شود، گرفت.
- ذهن خوانی : فکر می کنید، بدون شواهد کافی می دانید که دیگران چه چیزی فکر می کنند. مثل: «جواب سلامم را نداد، پس حتما از دست من ناراحت است.»
- پیش گویی : پیش بینی می کنید که حوادث آینده، بد از آب در می آیند یا این که خاطرات زیادی شما را تهدید می کند. مثل : « در امتحان شکست میخورم » یا « کاری گیر من نخواهد آمد» .
- فاجعه سازی : معتقدید که هر چه اتفاق افتاده و اتفاق خواهد افتاد به شدت افتضاح، ناخوشایند و غیرقایل تحمل است. مثل: « افتضاح می شود، اگر در دانشگاه قبول نشوم. »
- برچسب زدن : به خودتان یا دیگران، صفات کلی و منفی نسبت می دهید. مثل : « من آدم بدبختی هستم» یا « من آدم بی ارزشی هستم. »
- نادیده گرفتن جنبه های مثبت : مدعی هستید که کارهای مثبت خودتان یا دیگران پیش پا افتاده و ناچیز هستند. مثل: « این کار از عهده همه بر می آید » یا « قبول شدن در کنکور که کار مهمی نیست. »
- فیلتر منفی : تقریباً همیشه جنبه های منفی را می بینید و به جنبه های مثبت توجه نمی کنید. مثل : « هیچ کس مرا دوست ندارد.»
- تعمیم افراطی : بر پایه یک حادثه، الگوهای کلی منفی را استنباط می کنید. مثل: « این اتفاق همیشه برای من رخ می دهد « یا « در همه کارها شکست می خورم. »
- تفکر دو قطبی: به وقایع پیرامون و انسان های اطراف با دید همه یا هیچ نگاه می کنید. مثل: «همه مرا طرد می کنند» یا «همه وقتم تلف شد.»
- باید اندیشی : به جای آنکه حوادث را بر پایه چیزی که هستند ارزیابی کنید، بیشتر آنها را بر اساس چیزی که باید باشند، تفسیر می کنید. مثل : « باید کارم را خوب انجام بدهم» یا « باید در کنکور قبول بشوم. »
- شخصی سازی : علت بروز حوادث منفی را به خودتان نسبت می دهید و سهم دیگران را در بروز مشکل نادیده می گیرید. مثل ازدواجم بهم خورد، چون من مقصر بودم. »
- سرزنش گری : دیگران را علت مشکلات و احساسات منفی خود می دانید و از طرفی مسئولیت تغییر رفتارتان را نیز فرآموش می کیند. مثل : « دیگران باعث عصبانیت من می شوند» یا « والدینم باعث و بانی همه مشکلات من هستند. »
- مقایسه های ناعادلانه: حوادث را طبق معیارهای ناعادلانه تفسیر می کنید. خودتان را با کسانی مقایسه می کنید که از شما برترند و به این نتیجه می رسید که آدم حقیری هستید. مثل : « او خیلی موفق تر از من است» یا « شاگرد اول کلاس در امتحان خیلی بهتر از من عمل کرد. »
- تاسف گرایی ( کشکول ای کاش ): به جای آنکه در حال حاضر به کاری فکر کنید که از دستتان بر می آید، بیشتر به این مسئله می اندیشید که ای کاش در گذشته بهتر عمل می کردید. مثل : « اگر تلاش کرده بودم ، شغل بهتری پیدا می کردم » یا « ای کاش این حرف را نمی زدم. »
- چی می شود اگر : از خودتان سوال می کنید که چی می شود اگر چنین اتفاقی بیافتد و با هیچ جوابی راضی نمی شوید. مثل: « حرف شما درست، اما چی می شود اگر مضطرب شوم؟» یا چی می شود اگر نفسم در سینه حبس شود؟»
- استدلال هیجانی: از احساسات خود برای تفسیر واقعیت استفاده می کنید. مثل: « چون دلم شور می زند، پس اتفاق ناگواری رخ می دهد. »
- نادیده انگاری شواهد متناقض : شواهد یا استدلال های ناهمخوان با تفکر خود را رد می کنید. مثل : « هیچ کس مرا دوست ندارد. » هرگونه شواهد متناقض را نادیده می گیرد و در نتیجه فکرتان همیشه تایید می شود.
- قضاوت گرایی: به جای اینکه خودتان، دیگران و حوادث پیرامون را بپذیرد و درک کنید، اغلب آن ها را در قالب ارزیاب های سیاه و سفید( خوب – بد یا با ارزش و بی ارزش) می نگریم. دائم خودتان یا دیگران را طبق یکسری معیارهای دلبخواهی، ارزیابی می کنید و متوجه می شوید که خودتان و دیگران پایین تر از آن حدی هستید که باید باشید. مثل :« در دوران دانشگاه خوب عمل نکردم» یا « اگر تنیس بازی کنم، از پس آن بر نمی آیم « یا « سارا چقدر موفق است ، ولی من اصلا موفق نیستم . »
پی نوشت :
رابرت لی هی، تکنیک های شناخت درمانی، ص57و58
کلمات کلیدی:
یکی از دلایل والدین برای داشتن تک فرزند، فراهم کردن تمام امکانات برای رفاه او است غافل از اینکه تک فرزندی، زمینه ابتلا به افسردگی را در بزرگسالی فراهم می کند. تک فرزندی موجب اختلال در روابط فردی و بین فردی می شود و نتیجه آن ضعف در روابط اجتماعی و عدم یادگیری مهارت هایی است که افراد باید برای زندگی در کودکی آموزش ببینند. داشتن اتاق مجزا، اسباب بازی های خوب و کلاس های فوق برنامه موجب می شود تا والدین به تمام خواسته های تک فرزند خود اهمیت دهند، بنابراین وقتی کودک وارد فضای مدرسه می شود، در کارهای گروهی به مشکل برمی خورد، زیرا همدلی، همکاری، همراه بودن و هم حسی با دیگران را خوب نمی آموزد. این رفتارها در نهایت طرد کودک را در پی خواهد داشت و از طرفی ناکارآمدی این فرد می تواند به گروه نیز ضرر برساند.
متأسفانه برخی والدین به جای آوردن فرزندان دوم و سوم، از حیوانات خانگی برای پر کردن تنهایی تک فرزند خود استفاده می کنند، مثلاً با خریدن پرنده سعی در پر کردن اوقات فراغت فرزند خود دارند، در حالی که هر چند زندگی با حیوانات اهلی بد نیست، اما با این رفتار مراتب انسانی را در کنار مراتب حیوانی قرار می دهند. از طرفی لازم است والدین بدانند چیزهایی که قرار است کودک از انسان یاد بگیرد، حیوان نمی تواند به او بیاموزد و مرتبه او را پایین می آورد. بنابراین احساس تنهایی در خانواده باقی می ماند و مفهوم خواهر و برادر برای کودک گنگ خواهد بود و درکی از آن نخواهد داشت. پرتوقع بودن یکی دیگر از ویژگی های تک فرزند ها است. تک فرزندها انتظار دارند تا به تمام خواسته های آنها پاسخ داده شود برای همین خارج از محیط خانواده آسیب می بینند زیرا ممکن است دیگران به خواسته هایشان پاسخ ندهند.
حتی ممکن است این افراد در محل کار خود نیز با مشکل مواجه شوند، زیرا کار مستلزم رعایت اصول و قوانینی است و برای هر فردی شرح وظایفی وجود دارد. تک فرزندها به دلیل توجه بیش از حد والدین نمی توانند به راحتی با محیط های دیگر کنار بیایند. وقتی تک فرزندها بزرگ می شوند، روابط میان فردی را یاد نمی گیرند، بنابراین در رابطه با همکاران و همسر خود نیز دچار مشکل خواهند شد، زیرا محبتی را که باید خرج یک انسان می کردند، وجود نداشته ؛ بنابراین در زندگی شخصی با مشکل مواجه می شوند. تاب آوری یکی دیگر از مشکلات تک فرزندها است، وقتی بچه ها در محیطی پرورش یابند که خواهر و برادر در آن وجود داشته باشد، برای تحقق خواسته های خود ناچارند صبر کنند و این می تواند تمرینی برای آینده آنها باشد. تحقیقات نشان می دهد تک فرزندها افراد ضعیفی در کنار آمدن با مشکلات هستند و زودتر می شکنند. جالب است بدانید افسردگی و اضطراب از تبعات تک فرزندی است، زیرا نبودن خواهر و برادر موجب می شود تا تک فرزندها در بزرگسالی بیشتر احساس افسردگی، اضطراب و تنهایی کنند.
منبع
کلمات کلیدی:
هجوم خاموش
جبهه جنگ پر سر و صدای دیروز به «هجوم خاموش» امروز تبدیل شده،و میدان های مین، «مد و لباس های ماهواره ایی» بر تن کرده اند.
با شبکه استتار و لباس هم رنگ دشمن، کمتر، دیده بانی حضور یگان های ویژه اش را با «تسلیحات شرطی سازی» متوجه می شود.
گروهی دربند «لشکر شیشه ای رسانه ها»،و«شهوات خوشه ای» اسیرشده اند و گروهانی در کمین «شبهات ریشه ای».
«بمب های شیمیایی شایعات» بدن «آزاده ها» و «نماد ها» را پر از « تاول تهمت و تحریف» کرده است. با کمال تأسف، این روزها، هشدار «رادار ولایت» جدی گرفته نمی شود،و پدر و مادران، کمتر با صدای آژیر ره نما، بچه هایشان را برای حفظ از «امواج تیز پرواز رسانه ای» به «پناهگاه قرآن» و « جان پناه عترت» می برند.
این روزها،
دست فروشان و دوره گردان اندلس این بار در ایران «نمایشگاه دایمی» بر پا کرده اند، در بوتیک های سیّار، پشت ویترین خود، مانکن های مریم مقدس می گذارند. «تجار»، جنگی و با کمال زرنگی، وسایل آرایش «نماد ساز»، عینک های دودی «نمودسوز» و کِرِِِِِِِِِِم «ضد آفتاب» از کشتی های فرنگی پیاده می کنند و برای تبلیغ به «ماهواره های زمینی» آگهی فروش می دهند تا «پیام پنهان» خود را لا به لای ناز و آواز شهر فرنگ از همه رنگه بیا و تما شا کن ...القاء کنند.
این روزها،
جرّاران فرهنگی به بهانه زیبایی،«بینی وشامه سیاسی» را جرّاحی پلاستیک می کنند و با لیزر شک و فریب «خال زیبای دیانت» را می سوزانند.
این روزها،
در قرآن هایی که استعمار زحمت نشرش را تقبل کرده،از بهترین ویراستاران کمک گرفته می شود. آن ها به خاطر، خاطرخواهی یشان به قرآن و ادعیه، ابتدای برخی از متون انجیل که در مجلات با اسم مؤلفان عربی چاپ می شود بسم الله الرحمن الرحیم می نویسند و آخرش را با الحمدالله رب العالمین به پایان می رسانند تا لکه تحریف را نامریی کنند.
این روزها،
درانیمیشن های جذاب و دوبله شده، دماغ پینوکیو برای دروغ های شاخدارش دراز نمی شود، فرشته مهربان، لباس عروس سندریلا را گرفته تا با قرص رقص، در کنار شِرِک حرکات موزون تمرین کند، و بلاخره تلاش های«ژِپِتوی پیر» بی ثمر می ماند و پینوکیو در آخر داستان خر باقی می ماند.
این روزها،
در کتاب های قصه، بزبز قندی که آخورش پر شده از علف پولارالیسم دیگر غصه ای ندارد و آقا گرگه باشعار مِهر و مُهر قلا بّی راحت در خانه او رفت و آمد می کند در پارتی ها شنگول و منگول با شعار«یک شب هزار شب نمی شود» کادوهای اِکس و سکس آقا گرگه را بازمی کنند. و روباه پر فریب و حیلت ساز در سایه « آواز خوشش» پنیر و زاغک، هردو، را یک لقمه می کند و دوستی با خاله خرس در دهکده جهانی حیوانات از بندهای اصلی سیویلیزیشن معرفی می شود. رمان زن و عدل الهی از قفسه باورها جمع آوری می گردد و داستان بلند و پر تیراژ تساوی زن ومرد، به فروشگاه ارزش ها وارد می گردد.
این روزها،
همایش میش و گرگ در« آینه خانه دمکراسی» برپا می شود «نگارخانه لائیک»، عکس های یادگاری آنها را به موزه احساس تقدیم می کند. واز بین مقاله های رسیده ،مقاله« بررسی فواید داشتن آقا بالاسر از منظر میش ها»و « نقش گرگ ها در سرکوب کردن تروریست جهانی» برگزیده وبه زبان های زنده دنیا ترجمه می گردد. به پاس این دوستی«بنگاه های خبری» با ادعای بی خبری از جنایات صهیونیسم، اشک شوق می ریزند و حلقه گل حمایت خود را به گردن کاخ سفید می اندازند و در پایان به یاد دو کشته اسراییلی اعلام چند دقیقه سکوت می کنند.
دیروز،
در دادگاه «هنر برای هنر»، از مدیر صدا و سیما به دلیل هم دستی وهم کاری با کارگردان سریال امام علی، شب دهم و...باز جویی شد و از جبهه خودی ها هم به او تیر مخالفت و بی دینی شلیک کردند...
امروز فیلم سازان جرأت رفتن به سوی «آژانس های شیشه ای» را ندارند و «روز سوم» به کمدی یک بام و دو هوا، ساخته حزب الله در اندیشه دنیا اجازه اکران نخواهد داد چراکه این فیلم از به رسمیت شناختن میمون پرستان درهندوستان و محکومیت تقلید از متخصصان درایران پرده بر می دارد.
در تالار ایده آلیست، برای ژان وال ژان بی نوا که تازه آزاد شده بود خطّ و نشان کشیدند که این دفعه برو ولی دیگرتو کلیسا آفتابی نشو، به ژابِر هم اخطار دادند که چند بار به تو بگوییم که اصلا اطراف کلیسا دنبال او نگرد و نون آن کشیش را به جرم دروغ به پلیس و همکاری با دزد آجر کردند.
بنا بر گزارش های منتشر شده از این تالار با حذف سکانس کلیسا، فیلم جدید بینوایان جایزه اُسکار و اجازه اکران خواهد گرفت در سناریوی جدید تایتانیک دیگه زور خدا به آن کشتی غول پیکر نمی رسد.
و فردا
در کارتون ها یی که قرار است از رسانه ها پخش کنند، هاج زنبور عسل ،پسر شجاع، نِل و... او که شبیه سازی شده اند دیگر لازم نیست خود شان راخسته کنند و دنبال مادرشان بگردند،به آنها که سابق مادرشان را گم کرده اند در پیام تبریک و تسلیتی گفته اند:
نا امید نشو ید باز هم بگرد ید تا مادرتان را پیدا کنید ولی دنبال پدرتان نگردید که ما هم واقعا نمی دانیم او کیست و کجا است.
در نقشه های باکیفیت وزیبایی که غربی ها زحمت کشیده اند و برای مان از گذشته های دور باز سازی کرده اند، خلیج فارس پس از شرکت در دوره های ادبیات عرب با ناز می گوید انا الخلیج العربی.
درتاریخی که این روز ها نوشته اند مولوی، رودکی، حافظ وابن سینا به ترتیب مقیم ترکیه، قفقاز، کویت وعربستان شده اند.هم وطنان ضد انقلاب ما که آن ور آب، باد در دماغشان افتاده در مکتب سفسطه،پیامبر مهربانی را خشن معرفی می کنند و با رسانه نا رسای خود،خدا را هم انکار می کنند و خانم های سفور (بی حجاب) در جلسات تفسیرشان مشروب اندک را حلال می شمارند و...
منبع: محمدحسین قدیری،روان شناسی و مهارتهای رفتاری در تبلیغ غیر مستقیم،نشر ذوی القربی، 1390
کلمات کلیدی:
پاسخ: یکی از علل آن این است که: ازدواج اولین قدمی است که انسان از خودپرستی و خوددوستی به سوی غیردوستی بر می دارد. تا قبل از ازدواج، فقط یک من وجود داشت و همه چیز برای من بود. اولین مرحله ای که این حصار شکسته می شود، یعنی یک موجود دیگری هم در کنار این من قرار می گیرد و برای او معنی پیدا می کند، کار می کند، زحمت می کشد، خدمت می کند نه برای من بلکه برای او، در ازدواج است.
بعد که دارای فرزندان می شود، دیگر او اوها می شود، و گاهی آنچنان او ها می شود که کم کم این من بیچاره فراموش می شود و همه اش می شود او و او ها. و این ها قدم های اولی است که انسان از حالت منی و خودخواهی خارج می شود و به سوی غیردوستی می رود و او هم مورد توجهش قرار می گیرد.
تجربه های خیلی قطعی نشان داده است که افراد پاک مجرد، که برای اینکه بیشتر به اصلاح نفس خودشان برسند، به این عنوان و به این بهانه، ازدواج نکرده اند و یک عمر مجاهده نفس کرده اند، اولا اغلب شان در آخر عمر پشیمان شده اند و به دیگران گفته اند ما این کار را کردیم، شما نکنید، و ثانیا با این که واقعا ملّا بودند، در فقه و اصول مجتهد بودند، ( اغلب اینها حکیم و فیلسوف هستند)، حکیم و فیلسوف بودند، عارف بودند، تا آخر عمر و مثلا در هشتاد سالگی باز یک روحیه بچگی و جوانی و یک خامی هایی در اینها وجود داشته است.
مثلا یک حالت سبکی خاصی که گاهی یک جوان دارد، می بینی همان حالت در این آدم هشتاد ساله هست. و این نشان می دهد که یک پختگی هست که این پختگی جزء در پرتوی ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمی شود، در مدرسه پیدا نمی شود، در جهاد نفس پیدا نمی شود، با نماز شب پیدا نمی شود، با ارادت به نیکان هم پیدا نمی شود. این را فقط از همین جا باید به دست آورد. و به همین جهت هیچوقت نمی شود که یک کشیش، یک کاردینال به صورت یک انسان کامل در بیاید، اگر واقعا در کاردینالی خودش صادق باشد. عامل تشکیل خانواده که خود یک عامل اخلاقی است و این، یکی از علل تقدس ازدواج در اسلام است عاملی است که جانشین نمی پذیرد.
پی نوشت :
1.مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 399-397.
کلمات کلیدی: