سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] بنده را نسزد که به دو خصلت اطمینان کند : تندرستى و توانگرى . چه آنگاه که او را تندرست بینى ناگهان بیمار گردد و آنگاه که توانگرش بینى ناگهان درویش شود . [نهج البلاغه]
noghteoj
 
سیاست های زنانه

برای همسرت مادری نکن!!اشتباه نکن عزیزم!شما همسر او هستی نه مادرش!!

او همسر شماست نه بچه ی شما!دلسوزی اگه "به اندازه" و "به موقع" باشه پسندیدست ولی اگه خدای نکرده حالت کنترل پیدا کنه و به اصطلاح خیلی از آقایون تبدیل به گیر دادن بشه، نه تنها پسندیده نیست بلکه مخرب و بد هم هست

مثلا....
"لباست کمه؛ سرما می خوری ها"
"حتما ناهارت رو بخوری ها"
"مواظب باش خواب نمونی"
"کلید روحتما ببری؛ پشت درنمونی ها"
"تاریخ چک مال امروزه؛ یادت باشه"
و ....
درست مثل حرفهای مامانا هستند !!

صبوری کردن، زیاد حرف نزدن، دخالتهای بیجا تو کارها، شخصی نکردن تو روابط همسرانه واجبه.مادری کردن های خودت رو بنویس و سعی کن ترکشون کنی.

به جای همسرت فکر نکن!
به جای همسرت نگران نباش!
به جای همسرت حرص نخور!

اینجور لطف های بی جا و مکرر، از او یه آدم حواس پرت و متوقع درست میکنه!که بعدها حتی نمیتونه جورابشو پیدا کنه خانم عزیز،خواهرم گلم شما همسر شوهرتون هستید باید باظرافتها و سیاستهای زنانه براش همسری کنید و مرد ضعیف و ناکارآمد عملا دیگه مرد نیست.بچه ای می شه که فقط باید بهش سرویس داد.

ولی یه مرد که فرمانروای قلب همسرشه همواره سعی می کنه قوی تر و بدون اشتباه تر پیش بره و همواره پشت و پناه همسر و بچه هاش باشه."انتخاب با خودتـــــ ٍبانو! "

https://telegram.me/zehnearam


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سیده خدیجه سعادتمند 94/11/13:: 7:46 عصر     |     () نظر
 
من یک آریایی ام

http://khanekhoban.nashriyat.ir/sites/khanekhoban.nashriyat.ir/files/33_8.jpg


نوشته شده توسط سیده خدیجه سعادتمند 94/11/13:: 7:38 عصر     |     () نظر
 
دو نگاه متفاوت، هر دو زیبا

نوع نگاه زن به مرد با نگاه مرد به زن بطور طبیعی مختلف است، باید هم مختلف باشد، ایرادی هم ندارد. مرد به زن به صورت یک الگوی زیبایی، الگوی ظرافت، الگوی حساسیت نگاه می‌کند، او را لطیف می‌بیند. اسلام هم همین را تأکید کرده: « المرأه‌یُ رَیحانهٍ » یعنی زن گُل است. در این نگرش، زن، یک موجودی است رقیق، مظهر زیبایی و لطافت و رقت و مرد به این چشم به او می‌نگرد. محبّت او را در این قالب ترسیم و مجسم می‌کند.

مرد در چشم زن، مظهر اعتماد، نقطه‌ی اتکا و اعتماد است و محبّت خودش را به او در این قالب ترسیم می‌کند.
این دو تا، دو نقش جداگانه است از یکدیگر و هر دو نقش لازم است. زن وقتی به مرد نگاه می‌کند، با همان چشم محبّت و عشق، او را در نقش یک تکیه گاه می‌بیند که می‌تواند از نیروهای جسمی و فکری او برای پیشبرد کار زندگی استفاده کند؛ مثل یک موتور. مرد وقتی به زن نگاه می‌کند، به چشم مظهر اُنس و آرامش می‌نگرد که می‌تواند به انسان آرامش بدهد. اگر مرد نقطه‌ی اتکا در زمینه مسائل ظاهر زندگی است، زن هم به نوبه‌ی خود نقطه‌ی اتکا است برای مسائل روحی و معنوی زندگی. دریایی است از اُنس و محبّت. می‌تواند مرد را در این فضای سرشار از محبّت، از همه‌ی غصّه‌ها و غمهای خودش خارج کند. اینها توانائیهای مرد و زن است. توانائیهای روحی آنهاست.[1]

 

پی نوشت :
1. مطلع عشق(گزیده‌ای از رهنمودهای حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای به زوج‌های جوان)، ص94.
 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سیده خدیجه سعادتمند 94/11/2:: 3:24 عصر     |     () نظر
 
خر عاشق

کـــره ای گــفــت بــــــــــه بابای خرش **** پــــدر از هـــمـــه جــا بـی خبرش
وقـــت آن اســــت بـــــرای پســرت **** ایـــــن الاغ نـــــــرّه ی کــــره خــرت
مــاده ای خـــــــــــــــوشگـل و زیـبا گیری **** تـــو کــه هر روز به صحرا میری
وقـــت آن اســت کـه زن دار شـوم **** ورنـــه از بـــی زنــــــــــی بــیمار شوم
پـــدرش گــفــت کــه ای کـــــره خَرَم **** ای عــزیـــز دل بـــابــــا ، پــســرم
تـــو کـــه در چــنــتــه نداری آهی **** نـــه طــویـــــــــلــه ، نه جُلی نه کاهی


تـــو کـــه جــز خـوردن مال پــــــــدرت **** پـــــــدر نـــــــرهّ خـــــر دربــــدرت
هـــیـــچ کـــار دگــری نیست تورا **** یک جو از عقــــــــــــل به سر نیست تو را
به چه جرأت تو زمــــن زن طـلــبی **** بـــاورم نـیــست کـــه ایـنقدر جَلبَـــــی
بـــایـــد اول تـــو بــگـیـری کاری **** بــهـــر مــــردم بــبــــــــــــــری تــو باری
بعـد از آن یک دو تا پالان بخـری **** بـهــر آن کُــرّه خـــوشگـــــــــــــــل بـبـری
یک طــویــلـه بکنی رهن و اجار **** تــا کــه راضـــــی شــود از تو آن یـــــــــــار
بـعــد بـایــد بـخری رخت عــــــروس **** بـهـر آن مـاده خــر خـوب و مـــــلوس


جُــــــلـی از جــنـــس کــتـــان اعلا **** روی جُـــل نـقــــــــــش و نـگـاری زیـبـا
بــعـــد بـــایـــد بـــکـــنی گلــــــــــکاری **** بــهــر مــاشـیـن عروس یـک گاری
وقــتی ایـــنـهــــــــــا بـــشـــود آمــاده **** بــعـــد از ایـــن زنـــدگــیـــّت آغـازه
می بــری مـــاده خــرت را حجـــــــله **** بــا تـــأنــی نَه کــه بـــا ایـــن عـجـله


بــشـنــو ایــن پــنـــــــــد ز بابای خرت **** پــــــدر بـــــا ادب و بــــا هــــنـــرت
تــا کـــه اســبــاب مــهــیـــــــــــا نشود **** موسم عــقـــــــد تــو بــر پا نشود
پــس از امــروز بــرو بر سرِ کار **** تــا نـــهـــنـــد آدمـــیـــان پــشتت بــــــــــــار

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سیده خدیجه سعادتمند 94/10/20:: 2:3 عصر     |     () نظر
 
دست عنایت

خداوندا! مرغ دلم را با شاخه های توسل و توکلت مأنوس ساز و کبوتر فطرتم را از گزند دام و دانه هوس مصون دار و پیوسته با نغمه حق حق دمسازش گردان

خدایا! روح با نشاط عبادت را در کالبد بی رمق بندگی ام بدم. شهد شیرین ذکرت را به کام مناجات هایم بچشان و مهر اُوراد و اسمای نیکویت را به دل زبان بینداز.

کریما! دادگاه وجدانم را لحظه ای از حکم های منصفانه الهامت محروم مساز و شلاق نفس لوّامه ام را پیوسته بر تن نیت های شوم و افکار زشتم فرودآر و با آتش نشان عنایت خودت، لهیب وسوسه های شیطانی که در درون من شعله می کشد را سرد گردان و هوس های زشتم را با حکم نافذت محکوم به حبس عدم و فراموشی کن.

هستی بخشا! قاضی اراده و اختیارم را به اسحله قوی حکم صواب مجهز گردان و سازمان پیچیده اراده ام را مزیّن به قوانین الهی و صبر و همت گردان و نظام رفتارم را لحظه ای از اجرای آئین نامه های بندگی ات خالی مساز.

توبه پذیرا! مرداب عَفنِ گناهم، حال پرستشم را به هم زده. عفونت عصیان به قلب عبادتم زده و گرگ وسوسه به پیکر وجدانم حمله ور شده. پس ای معبود! رنگ غفلت و زنگ خودخواهی را از آئینه عقل و دلم بزُدای و کام فطرتم را تشنه پرستش خود گردان و جرعه های معرفتت را به دل هجران کشیده ما بچشان.

الها! دست عنایتت را به تار دلم کش تا برای همیشه به ریسمان الهی ات چنگ زنم. و کاری کن که تنها از تالار زیبای فطرتم موسیقی ذکر تو به گوش جانم برسد.

آفریدگارا! داستان بلند خدایی ات را به گوش تأمل و بندگی ام بخوان و قصه شیرین خلقت خلیفه الهی ام را از زبان شیرین الهامت برایم بازگو تا بلندای کرامت و فضیلت انسانی ام را در آئینه تعجب و حیرت ملائکه نگران از پرستشمان باز بینم؛ همان هایی که از سر دلواپسی، سر بر آستان کبریائی ات فرود آوردند و گفتند آیا می خواهی کسی را بیافرینی که در زمین خون ریزی می کند و فساد؟ و در جوابشان گفتی من از این بشر چیزهایی می دانم که شما از آن بی خبرید.

بی نیازا! در رود رفتارم تنها آب خلوص جاری ساز و رشته دراز خواسته هایم را به ریسمان محکم استجابت و مهر خود پیوند زن.

معبودا! وقتی که طلوع خورشید را در سجاده تکوینی تابش می بینم، زمانی که رکوع خورشید را در افق ستایش می بینم و لحظه ای که به سجده و افول خورشید می نگرم، از عبادت خود خجل می گردم؛ پس ای مهربان! خورشید فطرتم را در قیام و قعود دائمی نمازت درآور که

خوشا آنان که اللّه یارشان بی
که حمد و قل هو اللّه کارشان بی

خوشا آنان که دائم در نمازاند
بهشت جاودان بازارشان بی


محمد حسین قدیری

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سیده خدیجه سعادتمند 94/10/19:: 12:46 صبح     |     () نظر
 
مرا محرم مهربانی ات کن

ای نام تو، معنای حقیقی عشق!

امشب هم، برگی از دفترم را با اشک هایم می شویم و با زبان ناتوان قلم، تو را می خوانم.

ـ به اشتباه خود آگاهم که تو را در واژه ها می جویم و در کلمات می خوانم؛ امّا ناگزیرم که تمام بود و نبودم، همین ناله های قلم است و دلی سراسر گَردِ عصیان گرفته که به درگاه تو، امید بسته ام.

الهی! بدم؛ آن چنان که اگر در آتش نادانی هایم بسوزانی و خاکسترم کنی، شکوه نکنم؛ که نتیجه غفلت های بی شمار خودم هست.

ای سراسر نور، که چشمه های جوشان سینه زمین و آبی بی کران آسمان ها، از نگاه تو معنا می گیرد! مرا در خودم رها مکن و در تنهایی بی هویتی گرفتار نکن که سخت می ترسم.

با چه رویی بخوانمت، وقتی همواره عهد می بندم و می شکنم، توبه می کنم و همان دم، در تار و پود گمراهی خودم، فراموش می شوم؟

تو آن قدر مهربانی که در حیطه خیال نمی گنجی

ای در میان جانم و جان از تو بی خبر
وز تو جهان پراست و جهان از تو بی خبر

نقش تو بر خیال و خیال از تو بی نصیب
نام تو بر زبان و زبان از تو بی خبر

شرح و بیان تو چه کنم زان که تا ابد
شرح از تو عاجز است و بیان از تو بی خبر1

چرا دست هایم را به آسمان بلند نکنم، که همیشه باغ های بهشت رحمتت، پر از میوه اجابت است.

شرمنده ام که لایتناهی بودنت را در دنیای کوچک کلمات می جویم و قلم را به جای دل، واسطه قرار می دهم.

پروردگارا! شب های سیاهی را، از روی چشم های ما بردار و ما را عاشق راستین کن که دلمان تنها برای تو بتپد و برای تو گرم بماند.

حالتی است که در وصف نمی گنجد و آرامم می کند، وقتی که از خودم جدا می شوم و وضوی حضور می گیرم و سراغ تو را، از خودت می گیرم.

در می زنم و باز می کنی.

می خواهم و دست رد بر سینه ام نمی زنی.

می شناسی و شرمنده ام نمی کنی.

صورت گنهکار خود را در آغوش شب می گذارم و می شکنم و تو، شب را مونس تنهایی هایم قرار می دهی.

خداوندا!

احرام دل که می بندم، احساس پروانه های عاشق را می گیرم و ناگاه، در حوالی آتش عشقت طواف می کنم و آرزویم می شود که پرهای اشتیاقم را با آتش محبّت خود، خاکستر کنی و مرا خانه نشین و مَحْرمِ مهربانی ات قرار دهی.


1. عطار نیشابورى.

ابراهیم قبله آرباطان



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سیده خدیجه سعادتمند 94/10/16:: 1:25 عصر     |     () نظر
 
عنان تربیت فرزندان در دست شبکه های موبایلی

متاسفانه تربیت فرزندان به دست این شبکه‌های موبایلی افتاده و آنها نیز برای نیل به اهداف‌شان از کوچک‌ترین بی‌رحمی و بی‌اخلاقی اغماض نمی‌کنند.
مکالماتی از این قبیل که دیگر برای ما عجیب نیستند، جزو محاورات روزانه خانواده‌ها شده است.

رمز وای فایتون چیه؟
-اگه وای فای دارین بیام خونتون ها
- مامان چرا نت قطعه... مودمو کشیدی از برق؟
- بابا پول تلفنو می‌ریزی؟... اینترنت می‌خوام
- مادربزرگ خونتون حوصلم سر میره نمیشه به بابابزرگ بگین اینترنتو وصل کنه؟

مکالماتی از این قبیل که دیگر برای ما عجیب نیستند، جزو محاورات روزانه خانواده‌ها شده است و کمتر خانواده‌ای را می‌توان یافت که چنین موضوعاتی در بین فرزندان و اولیای آنها مطرح نشود. امروز روز خانواده است و رواج این دغدغه در خانواده‌ها مهم‌ترین بهانه اصلی نگارش این گزارش است.

"محدثه" ناراضی است، یا حتی می‌توان گفت عصبانی است، می‌گوید: "چند سال قبل برای بچه‌هایی که توی خونه شلوغ می‌کردن یه وسیله بازی می‌خریدن یا با یه چیزی سرگرمشون می‌کردن تا بچه گریه نکنه و پدر و مادرشو اذیت نکنه... اما دوره زمونه برعکس شده و این گوشیای تلفن پدر مادرارو سرگرم کرده و گرمای خانواده رو از بین برده. دیگه تو خونه‌های کمتر شبا بچه‌ها با قصه مامان باباهاشون به خواب میرن، چرا که وقتی شبا خانواده دور هم جمع می‌شن هر کی یک گوشی موبایل دستشه و آدما دیگه کاری به کار هم ندارن."

اینها بخشی از صحبت‌های روزانه "محدثه‌" است وقتی پدرش که به دلیل مشغله کاری کمتر در خانه است، وقتی هم که هست گوشی موبایلش را زمین نمی‌گذارد، اینکار پدر از نظر محدثه توجیه ندارد، حتی اگر ضرورت شغلی داشته باشد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)- منطقه مرکزی- اجتماعی شدن افراد براساس نحوه الگوبرداری از کوچکترین اما پرمحبت‌ترین کانون زندگی که همانا خانواده است صورت می‌گیرد، اما امروزه پیشرفت تکنولوژی خانواده‌های ما را به یک دگردیسی تاریخی مبتلا کرده به طوری که در حال حاضر شاهد از دست دادن کارکردهایی از خانواده هستیم که در گذشته نقش موثری در اجتماعی شدن فرزندان داشته است.

خانواده نخستین کانون اجتماعی کردن فرزندان است و این نهاد مدنی نقش قابل توجهی در شکل‌گیری شخصیت کودکان بر عهده دارد و بر نوع روابط فرزندان با عوامل و نهادهای اجتماعی دیگر، تاثیرگذار است.

انقلاب شگرفی که در عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات بوقوع پیوسته است و همه انسان‌های کره زمین، تحت تاثیر این فناوری قرار گرفته‌اند، توانسته است تغییراتی در ارزش‌های اجتماعی افراد ایجاد کند به گونه‌ای که رفتار و گفتمان نسل جوان ما تحت‌الشعاع ورود شبکه‌های مجازی قرار گیرد.

گرچه نقش فضای مجازی در توسعه جوامع ر ا نمی‌توان نادیده گرفت و اجتماعی شدن از نگاه دیگر را از تاثیرات حضور در چنین شبکه‌هایی تلقی کرد، اما تاثیرپذیری ناشی از جریان تعامل آنان با فضای مجازی، ارزش‌ها و هویت را دستخوش تغییراتی می‌کند.

در همین رابطه یک دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی با بیان اینکه امروزه استفاده از شبکه‌های اجتماعی و دنیای مجازی از نان شب واجب‌تر شده است، به ایسنا گفت: اولین اولویت کلیه اعضای خانواده از پدر و مادر تا کوچکترین فرزند تهیه گوشی‌های گرانقیمت با قابلیت نصب نرم‌افزارهای شبکه‌های موبایلی و بعد از آن فعال کردن بسته‌های اینترنتی و صد البته تهیه اینترنت‌های پر سرعت در منازل است.

"الهه شعبانی" افزود: کار به جایی کشیده است که افراد در مجالس و مهمانی گرفته تا پای سفره و در جمع خانواده‌ها و حتی در حال تماشای تلویزیون و ... استفاده از این شبکه‌های موبایلی را کنار نمی‌گذارند.

وی ادامه داد: از اصلی‌ترین عوارض این شبکه‌ها که سست کردن بنیان خانواده‌ها و نشر اکاذیب است که بگذریم، مشاهده می‌شود که هر فرد در تعداد زیادی از گروه‌های شبکه‌های مجازی عضو شده و غالبا در این شبکه‌ها بسیاری از مطالب شامل لطیفه، شعر، متون ادبی، متون اجتماعی، اخبار، تصاویر و فیلم‌های متعدد و ... به صورت تکراری توسط افراد مختلف کپی یا فوروارد می‌شود که البته غالبا به منبع یا فحوای کلام نیز نیم نگاهی نینداخته‌اند.

وی گفت: به عنوان مثال بسیاری از اخبار در این شبکه‌ها هدف‌دار و کذب هستند، یا بسیاری از مطالبی که به ائمه اطهار(ع) و بزرگان نسبت داده می‌شود، دروغ است، اما بدون توجه به این موارد افراد خانواده تبدیل به موتورهای کپی‌کننده یا فورواردکننده شده‌و به نوعی آلتی رایگان برای نیل به مقاصد شوم برخی سودجو در زمینه‌های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و.... شده‌اند.

منبع



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سیده خدیجه سعادتمند 94/10/15:: 11:13 عصر     |     () نظر
<   <<   16   17   18   19      >