جوان ناکام و ناشاد روان

گاهی در اعلامیه ها می بینیم زده اند جوان ناکام. ولی به نظر بنده اگر کسی هدفمند زندگی کند با مرگ به کام و شاد روانی می رسد. جوان ناکام و ناشاد روان واقعی کسی است که بدون گفتگوهای روشمند درباره شخصیت و اهداف خود ( نه گفتگو درباره سلیقه ها و علاقه های فانتزی متداول در خواستگاری ها) تحقیق، مشورت با خانواده، مطالعه و مشاوره گرفتار هوس و شور و هیجانی جوانی می شود و عجولانه فردی را به همسری انتخاب می کند و چند روزی در تب و تاب آشنایی خوش است ولی بعد از ازدواج و رو شدن مسؤولیت ها و وظایف و تفاوت های زیربنایی شخصیتی با همسر گرفتار مشاجره و طلاق عاطفی و فیزیکی می شوند و کام خود و خانواده ها را تلخ می کند. برای این جوان پر و بال شکسته می توان مراسم سوگ شب اول قبر و روز سوم و هفته و چهلم و سال گردهای پیاپی باید گرفت. از این جوان بد حال تر و ناکام تر فردی است که با تجارب تلخ و شکست در ازدواج باز هم گرفتار همسرگزینی اشتباه می شود. برخی در فضای مجازی می‌نویسند ما دوست اینترنتی بودیم و الان هم ازدواج مان موفق است. هیچ کس منکر نیست که «ممکن است» افرادی با ارتباط اینترنتی و همسریابی در فضای مجازی با هم ازدواج کنند و راضی هم باشند همان‌گونه که نمونه‌هایی از آن را ممکن است دیده باشید. اما دوستان فراموش نکنیم که با یک گل بهار نمیشه. و استثناء قانون نمی سازد و با طناب پوسیده «احتمال» در این چاه پر خطر نروید.
در ثانی خداوند خالق ما است و راه دوستی برای ازدواج را نامشروع می‌داند. هر چند سال ها به ظاهر مشکلی نبینیم. مگر کسی که یک دفعه مشخص می‌شود سرطان دارد سرطانش یک شبه پدید آمده است؟ گاهی انحرافات ما اثرش سبب تیرگی باطن ما می‌شود و نارضایتی خدا را به همراه دارد و چه بسا اثر این امر در کم شدن عمر، آسایش و نداشتن آرامش، فرزندان ناسالم یا ناصالح بروز کند. با خداوند خالقمان رفیق باشیم. او مهر و رحمتش بیکران است بد مخلوق خود را نمی‌خواهد.

اجازه دهید از تجارب مشاوره‌ای خودم برایتان بگویم: 
فضای مجازی در تحریف فضای ذهن کولاک می‌کند و قدرت خیال در روابط اینترنتی عجیب فعال می‌شود و «ضمیر ناخودآگاه» به دنبال ایده آلی می‌گردد که باید باشد نه آنچه هست. شک نداریم که فردی که نیاز شدید عاطفی و یا جنسی دارد، دچار التهابات و جذر و مدهای هیجانی است و این امر باعث «تحریف شناخت و واقع بینی» می‌شود. رسومات عرفی و اجتماعی و علم مشاوره خانواده و ازدواج با ناظر و مشاور قرار دادن والدین و افراد باتجربه سبب می‌شوند تا کبوتر با کبوتر و باز با باز همسر و همسفر شوند.

خوره بدبینی
در «غیرتی بودن» اغلب مردان و «حساس بودن» تمام زنان به روابط شوهر با زنان و دختران دیگر شکی وجود ندارد. تجارب نشان می‌دهد که در روابطی که به ازدواج اینترنتی ختم می شود بعد از ازدواج اغلب مرد نگران همسرش است که نکند او در غیابش با کسی رابطه راحت داشته باشد و یا دوست شود. همان گونه که در غیاب والدینش با من دوست شد. زن نیز نمونه این نگرانی و بدبینی را به همسرش دارد و اینجاست که جنگ خاموش زن و شوهر در قالب محدود کردن، بهانه‌گیری، غرولند کردن، کنترل و چک کردن، بدبینی بیمارگونه شروع می‌شود. این امر، جدای نپذیرفتن‌ها و نگرانی ها و بدبینی‌های والدین دختر و پسر است. بسیاری از مادران که خود، عروس شان را پس از آزمون‌های پیچ در پیچ و حرفه‌ای زنانه انتخاب می‌کنند، در مسیر زندگی با عروس شان دچار مشکلات زیادی می‌شوند. گزینش‌های غیابی و مبهم بدون نظر مادر شوهر خطر مخالفت و اعتراض جدی او را به هم را دارد: مخ پسرم را زدند، براش دام پهن کردند، چیز خورش کردند، دختره خودشو غالب و تحمیل کرد و... مقدمه کوتاه از داستان بلند بدبینی مادرشوهر است.

چترباز حرفه ای 
عشق‌های حاصل از دوستی با نامحرم به دره جدایی قبل یا بعد از ازدواج ختم می‌شود. در واقع جوان ناکام کسی نیست که در جوانی از دنیا رفته است. جوان ناکام کسی است که با هزار ذوق شوق مسیر ازدواجش را نادرست انتخاب می‌کند و بدون تجربه زندگی زناشویی شیرین و وصال مستمر از هم جدا می شوند. اگر به چتربازی بگویند بپر، ولی احتمال 3 درصد دارد که چترت باز نشود، در شرایط طبیعی چه می‌کند؟ مقدار مُحتَمل ( احتمال باز نشدن و مرگ) را در نظر می‌گیرد و ابدا نخواهد پرید، مگر این که از نعمت عقل محروم باشد. پس بهتر است در گزینش همسر: «ره چنان رویم که رهروان رفتند.» و «روزه شک دار نگیریم.»

فواید فضای مجازی برای همسریابی
در شهرهای بزرگ که مهاجرت زیاد است و خانواده ها همدیگر را نمی شناسند، جاهایی که تعداد پسران کمتر از دختران هستند و آنجایی که افراد نمی توانند زوج همتا و هم کفو برای خود انتخاب کنند، و زمانی که خودمحوری زیاد شده و واسطه های خیر و معتمد برای ازدواج کم شده اند همسریابی و همسرگزینی سخت می شود. برخی به خاطر نگرانی و اضطراب از بالا رفتن سن به هرکسی، مرکز یا سایتی اعتماد می کنند و متأسفانه پیوسته پلیس فتا و دادسراها گزارش های مکرر از فریب خوردگان و اخاذی ها و تجاوزهای جنسی و ... می دهند. بنابراین باید مردم فوق العاده محتاط باشند. فقط و فقط به سایت های معتبر و مراکز و افرادی اعتماد کنند که بتوانند در صورت لزوم پیگری حقوقی کنند و حتما حتما برای آشنایی با افرادی که به دنبال همسر هستند از همان خانواده ها را در جریان امر بگذارند. مراقب باشند که یکی از دام های خطرناک فضای مجازی شیفته شدن و وابستگی جوانان قبل از شناخت کافی از راه های کانال های مختلف (مانند گفتگوها، تحقیق از دوستان و همکاران و معرف ها و مشاوره) از طرف مقابل است.
بی پیر مرو تو در خرابات هر چند سکندر زمانی. 

یکی از فواید فن آوی ارتباطات و اطلاعات این است که بعد از آشنایی کلی و خواستگاری رسمی جوانان می توانند با اشراف خانواده از ابزارهای فضای مجازی (نوشتاری، صوتی و دیداری) برای تکمیل شناخت و بررسی‌های خود کمک بگیریم. انصافا برای ازدواجی شیرین و تبدیل «ماه عسل» به «عمر عسل» ابزار پرکاری خواهد بود. 

تذکر:‌
- با توجه به نکات بالا برای دفع بدبینی و انگ‌های ناجور بعدی، دختر سیاست مدار گوش به حرف پسر نمی‌دهد که پیشنهاد می‌کند ابتدا با هم آشنا شویم اگر همتایی و تناسب داشتیم به خانواده اطلاع می‌هیم. 
- همسرگزینی سایبری بعد از همسریابی سایبری است. «همسریابی اینترنتی» جاده‌ای پر از دره و «همسرگزینی اینترنتی» جاده‌ای لغزنده است. با زنجیر چرخ احتیاط و چراغ مه شکن مشورت با والدین و توجه به تابلوهای راهنمایی شرع و رعایت فاصله با نامحرم و گارد ریل های گناه و بستن کمربند ایمنی تحقیق سفر بی خطری برای خود رقم زنید. از افرادی که سرعت غیرمجاز از شرع و عقل داشته اند و در دره اختلاف و طلاق افتاده اند درس عبرت بگیرید. 
- البته مخالف این نیستیم که شریک زندگی آینده باید به دل هم بنشیند. ولی بسیاری از افرادی که رابطه عشقی و شیدایی و ازدواج کرده اند و جدا شدند می گفتند «دل» من به من دروغ نمی گوید ما برای هم دیگر هستیم و با هم خوشبخت می شویم. مراقب باشید چراغ عقل و مشورت با والدین و مشاوران ازدواج را خاموش نکنید و فریب دل تان را نخورید.

به نام خدا

خداوند با « نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی» خلقت خاصی را از جانب خودش برای انسان در نظر گرفت. روح دمیده شده منشاء عقل، تفکر، اراده و اختیار انسان شده است. صعود و رسیدن به بالاترین مراحل کمال در انسان بر اثر همین روح می باشد که هیچ مخلوقی از این موهبت الهی برخوردار نمی باشد.

انسان با داشتن کامل ترین و مناسب ترین مصالح برای بنای خود می تواند به بالاترین درجات انسانیت عروج کند و جای هیچ بهانه ای در این خصوص نیست.خداوند در آیه 39 سوره نجم به انسان هشدار می دهد « وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى » که برای انسان جز حاصل تلاش وی نیست.

حکمرانی مملکت درون انسان به خودش واگذار شده است، در صورتیکه درون خود را منطبق با  فطرت، عقل و بیرون خود را آمیخته به شرع نماید مصداق انسان کامل خواهد شد. انسان با گماشتن سه عنصر عقل، فطرت و شرع در کل منطقه وجود خود به سیطره کامل در این محدوده دست خواهد یافت که جنبیدن پشه ای از نظرش دور نخواهد ماند، در غیر اینصورت مملکتش رو زوال و نابودی خواهد رفت، و عنوان مملکت بی صاحب را خواهد گرفت و بی اعتمادی، نومیدی، نگرانی، شک و ظن جای امید و اعتماد و خوش بینی را پر کرده سرزمینی که مستعد پیشرفت و شکوفایی بوده است به رکود و نابودی خواهد کشاند.  

اهمیت این قضیه در آیه « انّ الله لا یُغیِّرُ ما بقوم حتّی یغیّرو ما بانفسهم » خداوند سرنوشت هیچ قومی و «ملّتی» را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها خود تغییر دهند، بخوبی بیان شده است.

ازدواج یکی از مشکل ترین و پیچیده ترین وظایف دوره بزرگسالی است. این رویداد مهم در عین حال بعنوان ساده ترین و عاشقانه ترین مرحله چرخه زندگی توصیف شده است. به جای اینکه به ازدواج بعنوان راه حل مشکلات خانوادگی نگریسته شود ، باید آنرا وسیله انتقال به مرحله جدید از زندگی در نظر بگیریم که مستلزم شکل دادن اهداف، قواعد و ساختارهای خانوادگی متفاوتی است.(کارتر و مک گولدریک،1980)

این رابطه ویژگی هایی دارد، که رابطه فامیلی و دوستی فاقد آن است(بابنزر و وست،1992) شش ویژگی به عنوان مشخصه رابطه زوجی عنوان کرده ند:

1)     رابطه زوجی داوطلبانه است.

2)    رابطه زوج مستلزم ایجاد تعادل و پویایی و ثبات است.

3)    رابطه زوج گذشته، حال و آینده دارد.

4)    ازدواج کردن مستلزم ترکیب دو آینده و دو گذشته است.

5)    قرار گرفتن در رابطه زوجی مستلزم حمایت کردن و حمایت شدن است.

6)    رابطه زوج مستلزم این است که هر عضو زوج فردیت و هویت منحصر به فرد خود را حفظ کرده و در عین حال توانایی این را داشته باشد که در لحظاتی این فردیت را فدای رابطه کند.

زندگی مشترک نهالی است که کاشته می شود و محکوم به رشد است.

این نهال با عشق یعنی پذیرش با تمام وجود دو نفررشد میکند.

پذیرش با تمام وجود یعنی توانایی تحمل تفاوتها (تفاهم) یعنی هنر زیستن با یکدیگر است.

پذیرش با تمام وجود یعنی توانایی تحمل تفاوتها===>>تفاهم ===>>عشق===>> هنر زیستن با یکدیگر

برای رسیدن به این هنر باید به تحصیل پیش نیازها و هم نیازها پرداخت.

کسب درست این هنر منجر به شکل گیری مثلث عشق استرنبرگ خواهد شد:

                                                      صمیمیت

 

               تصمیم یا تعهد                                                       میل یا شهوت

صمیمیت: میزان احساس نزدیکی و حمایتی است که زن و شوهر نسبت به یکدیگر دارند.

میل یا شهوت: شامل علاقه شهوانی زن و مرد به یکدیگر است(هاروی 1995) ، انرزی که منجر به عشق رمانتیک، تماس فیزیکی و جذبه فیزیکی و احساس جنسی می شود.(اسپری و کارلسون 1991)

تصمیم یا تعهد: این عنصر در رابطه رشد می کند و شامل تصمیم به وفاداری به همسر است و به این موضوع اشاره دارد که آن زن و شوهر تصمیم گرفته اند که به یکدیگر وفادار باشند.

در صورت تعامل و تعادل بین این سه عنصر عشق کامل شکل خواهد گرفت.

با ایجاد یکی از این سه عنصر و یا ترکیب دو عنصر در ارتباط شکل گرفته شده متاسفانه در جامعه به عشق تعبیر می شود که منجر به هشت نوع عشق یا رابطه خواهد شد:

1.     فقدان عشق

عناصر عشق حضور ندارند.

مثل روابط رسمی افراد.

 

2.     مهر و علاقه

صمیمت بالاست و میل و تعهد پایین

مثل علاقه دو همکلاسی و یا همکار بر اثر شباهت بوجود میاید.

 

3.     عشق پوچ

تعهد قوی و میل و صمیمت پایین است

مثل ماندن دو نفر بخاطر عادت

 

4.     عشق شیدایی(شهوانی)

میل بالا و تعهد و صمیمت وجود ندارد

مثل عشق های خیابانی

 

5.     عشق رمانتیک (خیال انگیز)

میل و صمیمت زیاد تعهد پایین است

مثل رابطه دو نفر که هیچ سنخیتی با هم ندارند یا تفاوت عمده ای در یک زمینه دارند.

 

6.     عشق همسری (مشفقانه)

صمیمت و تعهد بالاست و میل ضعیف است

مثل زوجهایی که سالیانی را پشت سر گذاشته اند.

 

7.     عشق احمقانه (ساده لوحانه)

میل بالا و صمیمت ضعیف

مثل عشق در نگاه اول

 

8.     عشق کامل

صمیمت + میل + تعهد

یک فرآیند دوسویه و مطلوب

 

گرفته شده از کتاب

مبانی زوج درمانی و خانواده درمانی

محمد نظری

 93/6/17

?آلپورت روانشناس عقیده دارد :

??وقتی که از کسی انتقاد میکنیم، داریم به نوعی دست به جراحی شخصیت میزنیم، همانند جراحی که میخواهد توموری را از بدن بیماری خارج کند و هنگام جراحی مواظب است رگ و پی های سالم اطراف تومور آسیب نبیند!!! 

??پس هنگامی که تیغ انتقاد را در دست میگیریم همان قسمتی را که باید زیر تیغ ببریم و مواظب قسمتهای سالم شخصیت باشیم!

?? مثلا وقتی کسی را میخواهیم به خاطر عدم مسئولیت پذیری انتقاد کنیم، نباید از واژه های مثل از تو ناامید شدم! یا تو هیچی نمیشی و غیره که کل شخصیت را زیر سوال میبرد استفاده کنیم، راه درست اینست که پس از گوشزد کردن نکات مثبت شخصیت فرد که مطمئنا همه دارا میباشند از عدم مسولیت پذیری وی انتقاد کنیم.

??کانال روانشناسی مشاورفا

@moshaverfa

‌ ذهن آرام

مقایسہ عشق سالم و عشق بیمار :

#دکتر_کیم_مارتز استاد روانشناسے و مسوول مرکز روانشناسے دانشگاہ آلبرتا کانادا مقالہ اے در باب مقایسہ عشق سالم و ناسالم ارائہ کردہ اند

 عشق سالم: هر فرد محترم  است و نیازهایش در نظر گرفتہ مے شود.

عشق بیمار: احساس فشار مے کنید از اینکہ باید بہ فرد دیگرے تبدیل شوید تا با شریکتان متناسب باشید.

عشق سالم: اعتماد و صداقت پایہ اصلے رابطہ هستند.

عشق بیمار: بے اعتمادے و احساس نا امنے در رابطہ دیدہ میشود و افراد مرتب یکدیگر را چک مے کنند.

عشق سالم: ارتباط و مکالمہ بین دو نفر باز و شفاف و بدون استرس و ترس است.

عشق بیمار: فرد از اینکہ احساسات و مخالفتش را با شریکش بیان کند می ترسد.

عشق_سالم: تصمیمات و مسوولیتها بہ صورت عادلانہ تقسیم میشود.

عشق بیمار: تصمیمات معمولا یک طرفہ بدون در نظر گرفتن نیازهاے طرف مقابل گرفتہ می شود.

عشق سالم: حمایت دوطرفہ و غیر شرطے است.

عشق بیمار: حمایت محدود و معمولا با شرط و شروط است.

عشق سالم: زمانهاے خوب بیش از زمانهاے بد در رابطہ ایجاد میشود.

عشق بیمار: زمانهاے بد و تحت فشار و استرس و تنش بیشتر از زمانهاے خوب است.

عشق سالم: اختلاف پیش مے آید ولے معمولاً حل مے شود و "هرگز" از خشونت استفادہ نمیشود.

عشق بیمار: در حل مسائل روشهاے ناسالم مثل مسخرہ کردن، کنترل، سوء استفادہ کلامے، مورد قضاوت قرار دادن و حتے خشونت فیزیکے بہ کار گرفتہ میشود و فرد از خلقیات شریکش میترسد.

عشق سالم: ارتباط با سایر دوستان و ارتباطات اجتماعے نہ تنها پذیرفتہ میشود بلکہ تشویق میگردد.

عشق بیمار: شریکتان مے کوشد تا شما را از دوستان و خانوادہ تان دور کند و منزوے شوید.

عشق سالم: هویت و حریم شخصے افراد حفظ میشود. 

عشق بیمار: فرد احساس مے کند بدون شریکش نمیتواند زندگے کند، وابستگے شدید دارد و تهدید یا اقدام بہ خودکشے در صورت پایان رابطہ وجود دارد.

عشق سالم: فرد احساس امنیت و خوشحالے در رابطہ دارد چہ زمانهایے کہ با شریکش هست و چہ زمانهایے کہ تنهاست.

عشق بیمار: معمولا زمانهایے کہ فرد تنهاست احساس ناامنے و نگرانے از رابطہ دارد و زمانهایے کہ با شریکش است بہ تخلیہ احساس ناامنے و ناخوشے می گذرد.

 

https://telegram.me/zehnearam

1- علل دزدی: دزدی می تواند علل مادی، جسمی، روان شناختی (مانند تقویت ها و یادگیری مشاهده ای)، اجتماعی، مشکل اخلاقی (مانند حسادت و تکبر، خودبرتربیتی) و اختلال روانی، داشته باشد.

2- محرومیت مادی و رفاهی: در خانواده هایی محرمیت شدید رفاهی و تغذیه ای وجود دارد و معنویت کم رنگ است ممکن است کودکان با دزدی نیازهای رفاهی و خوراکی و پوشاکی و وسائل مورد نیاز خود را رفع کنند.

3- محرومیت عاطفی و معنوی: در برخی از خانواده ها علاوه بر محرومیت مادی، محرومیت عاطفی و معنوی هم وجود دارد. ممکن است خانواده از نظر اقتصادی مشکلی نداشته باشند ولی چون روابط خانوادگی سرد است و یا والدین خساست مالی دارند ممکن است کودک برای رفع نیازهای مادی و عاطفی و اضطراب های خود رو به سرقت آورد و با خرید مشتهیات و خوراکی ها و حتی بذل و بخشش برای برخی از دوستانش نیازهای خود را جبران کند و تلاش کند محرومیت عاطفی خود را پوشش دهد و به راحتی برای این کار به دروغ متوسل شود.

4- الگوهای واقعی و نمادین: گاهی الگوهای نمادین (بازی ها، کارتن ها و فیلم های مرتبط به سرقت) و الگوهای واقعی مانند دوستان و والدین می توانند زمینه ساز دزدی کردن کودک شوند. مثلا کودکی که متوجه می شود مادرش بدون اجازه شوهر از جیب یا کیف او پول بر می دارد این می تواند سبب دزدی کودکش شود.

5- عادت های دوره خردسالی: در سنین خردسالی که کودک ارزش ها را متوجه نمی شود و بر هر چیز حس مالکیت دارد. آنها به راحتی وسائل بازی و خوراکی یا لباس کودکان دیگر را بر می دارند و ادعا می کنند که از انها است. اگر والدین مراقب تربیت کودک نباشند و به او جهت ندهند و به کارش بخندند و ارزش ها را با بازی و داستان گویی به او آموزش ندهند ممکن است این عادات تقویت شود و بعد هم که بدانند کارشان اشتباه است به راحتی نتوانند دزدی را کنار بگذارند.

6) مشکلات اخلاقی: گاهی رشد صفات اخلاقی زشت مانند حساد یا تکبر و خودبرتربینی می تواند سبب دزدی شود کودک با هر ترفندی هست مانند دزدی یا قرض از افراد مختلف یا نسیه گرفتن و.. می خواهد خود را برتر از دیگران جلو دهد یا با دزدی و خرید وسایل بهتر و یا با دزدی از فردی که وسیله ای جذاب دارد. 

7- ناامنی و محرومیت عاطفی: گاهی دزدی های کودکان ریشه در ناامنی ها دوره کودکی، محرومیت های عاطفی و اضطراب های مکرر جدایی و فراق طولانی از مادر دارد.

8- اختلال دزدی تکانه ای: تکانه به رفتاری می گویند که دفعی و ناگهانی و بدون برنامه و نقشه و تفکر و عاقبت سنجی باشد. در اختلال دزدی تکانه ای بیمار بدون برنامه دزدی می کند. الزاما چیزی که می دزد را نیاز ندارد و قیمتی هم نیست. برنامه دزدی او حساب شده نیست و بدون تأمل و حسابگری است بنابراین در موارد بسیاری زیادی دیگران متوجه کش رفتن و دزدی او می شوند. 

9- ترکیبی: گاهی دزدی به خاطر مجموعه ای عوامل بالا است مانند حسادت و عادت و یا نیاز شدید و سست بودن باورهای دینی و اخلاقی

سبب شناسی و درمان
با توجه به علل و زمینه هایی که یاد کردیم باید کودک را مورد بررسی قرار دهید و متناسب با عامل خاص طرح درمانی بریزید.

 

سایت گفت وگوی دینی

از نظر آلپورت، نظریه پرداز در زمینه شخصیت، 6 ملاک برای شخصیت بزرگسال سالم از لحاظ هیجانی وجود دارد:

1. بزرگسال پخته، خود پنداره اش را به افراد و فعالیت های فراتر از خود گسترش میدهد.

2. بزرگسال پخته با دیگران رابطه صمیمی برقرار میکند. صمیمیت، شفقت، و شکیبایی نشان میدهد.

3. خودپذیری بزرگسال پخته به او کمک میکند به امنیت عاطفی دست یابد.

4. بزرگسال پخته برداشت واقع بینانه ای از زندگی دارد. مهارت هایش را گسترش میدهد و متعهد میباشد.

5. بزرگسال پخته، شوخ طبع است و نسبت به خویشتن بصیرت دارد.

6. بزرگسال پخته از فلسفه یکپارچه کننده زندگی برخوردار است که مسئول هدایت کردن شخصیت به سمت هدف های آینده است.

 

منبع: نظریه های شخصیت_شولتز/ شولتز