سفارش تبلیغ
صبا ویژن
« گفتارها سپرده نزد نگهدار است » و « نهفته‏ها آشکار » ، و « هر نفس بدانچه کرده گرفتار » . و مردم ناقص عقل و بیمار ، جز آن را که خداست نگهدار . پرسنده‏شان مردم آزار و پاسخ دهنده‏شان به تکلف در گفتار . آن که رایى بهتر داند ، بود که خشنودى یا خشمى وى را بگرداند ، و آن که از همه استوارتر است از نیم نگاهى بیازارد یا کلمه‏اى وى را دگرگون دارد » . [نهج البلاغه]
noghteoj
 
سخت ترین تعارض

تعارض : میل به شنا و شیرجه -------------- ترس زیاد از ارتفاع و آسیب و خنده و تمسخر دیگران

گرایش - گریز ( سخت ترین تعارض)

افراد مختلف اینجا از مکانیزمهای مختلفی برای کاهش تنش های خود استفاده می کنند 

جابه جایی: مثلا داد زدن بی موقع سر دوست ( ما تو فکر خودمون هستیم او همون موقع می پرسه فردا میای برویم پاساژ شمربن ذی الجوشن

شوخ طبعی: به جنبه های خنده دار شیرجه زدن فکر می کنیم و ابراز می کنیم حتی بعد از شیرجه زدن ( برای محو کردن آثار خیط شدن خیلی عالیه)

جبران:‌ شنا را جدی می گیرم و ظرف یک هفته به مربی می گویم اگر توانستی از 8 متری شیرجه و سه معلق و یک پروانه و....بزنی ( استفاده از نقاط قوت برای محو ضعف ها)

انکار: اصلا کاری نداره این کارا مثل دوران کودکی من بوده .

توجیه: فعلا حسش نیست ( سه ساله داریم میریم استخره نمی دونیم این حس کی میاد) کج بودن زمین بهانه رقص بلد نبودن عروس

بی ارزش شماری: انسان باید به خدا فکر کند الذین عن اللغو معرضون دوستان ما این جا مسافریم و... ( منبر بی جا)

عقلانی سازی: شروع می کنم درباره شیرجه و اولین نفری که شیرجه زد و ...تحقیق مفصلی می کنم. (ترس را به حاشیه می رانم)

خیال پردازی: می نشینم لب استخر وقتی همه دارن شیرجه می زنن هی خیال پردازی می کنم که شیرجه های عالی یا بد می زنم. (که مربی می زنه به ما و میگه چراغ ها خاموش شده این کلید را بگیر آمدی بیرون درب را قفل کن)

گریز: ببخشید تلفن واجبی دارم باید بروم.

تمارض: نمی دونم چرا مدتی است کمرم درد می کنه دکتر گفته خیلی مدارا کن یعنی حتی از لب استخر هم شیرجه نزن. 

همانندسازی: دقیقا می ریم تو نخ مربی و محوش می شویم و مثل او شنا می کنیم شیرجه می زنیم آدمس می جوییم و هههههه می خندیم.

والایش: برای رفع تنش همان جا ماساژ درمانی تدریس می کنیم.( تا کور بشه چشم حسود)

باطل سازی: تا حالا بد می دونستیم حالا که زدیم و ترسمان ریخت چسبیدیم به تخته شیرجه همه التماس می کنن بابا به ما هم نوبت بده.

واکنش وارونه: با این که رغبت داریم به شیرجه زدن کار افرادی که شیرجه می زنند را هم بد می شماریم و میگم میمون هرچه زشت تر اداش بدتر. ( عشق و نفرت: پدر آدم را این تعارض ها در میاره مانند دختر خانمی که عاشق استادش بوده ی دفعه او بهش پیشنهاد رابطه یا ازدواج موقت داده) پدری که مذهبی است به پسرش میگه بابا چه کار می کنی تو اینترنت بعد تصاویر زنان بد حجاب را می بینید و تو دلش غوغای است و هی می گوید ای خدا مرگتون بده که با دین بچه های مرد ( و باباهاشون
) بازی می کنین.

نوع دوستی: به جای شیرجه می رویم چایی می خریم به این و اون میدیم، با فردی که با شکم افتاده تو آب همدلی می کنیم به کودکان و پیران می رسیم و...

پیوند جویی: از مربی می خواهیم کنار مان باشد یا در آب باشد و حمایت رفتاری و عاطفی کند.

طفره رفته: منصرف کردن توجه از خودکار یا از ترس ها و دل رو به دریا زدن.

بازداری هدف: جایگزین تقلیل یافته و کاسته شده است. می رویم بین افراد کم سن و معرکه می گیریم نزد آنها که شنایی بلد نیستند. ( لاف در غریبی)

جسمانی کردن تنش: موقع شیرجه فشارمون می افتد یا میگرن عود می کند و زخم معده دردش شروع می شود.

شکایت و رد: می گوییم معلوم است شما مربی کمکتان کرد اگر مربی هم به من کمک می کرد می توانستم، وقتی مربی می آید کمک کند حمایتش را رد می کنیم.

دوپاره سازی: با احساسات دو سوگرا نمی توانیم کنار بیاییم . صبح مربی که اصرار داشته شیرجه بزنم بد بوده بعد از ظهر خوبه. با خودمون مشکل داریم صبح اعلام می کنیم که من دیگه از شنا متنفرم بعد از ظهر تماس می گیرم به دوستان دسته جمعی برویم شنا.( دم دمی مزاجی)

واپس رانی: داد زدن یا صلوات فرستادن برای سرکوب کردن افکار ناراحت کننده مثلا موقع شیرجه جیغ می زنیم یا ذکر می گوییم.

واپس روی: از استرس زیاد مانند کودکان انگشتمان را می مکیم (به یاد دوران کودکی)

منبع


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سیده خدیجه سعادتمند 94/12/29:: 10:6 عصر     |     () نظر