سلام
ما یه همسایه داریم و آدمهای خوب و با شخصیتی هستن..
من رشته ام کامپیوتر هستش..و 10 سال هستش در این مکان جدید ساکن شدیم و با اینها همسایه شدیم...
تو 5 سال اول اصلا به ما سر نمیزدن یا یه حال احوالی بگیرن...از زمانی که این همسایه لب تاپ گرفته بود کم کم خودشو به ما نزدیک کرد و بهم گفت که به من کامپیوتر یاد بده...نزدیک 5 سال به طور متوالی تقریبا ماهی 3 - 4 بار بهش کامپیوتر یاد میدادم...بدون هیچ چشم داشتی....یا مثلا تابستون ها میرفتن تفریح من 2 ماه گلهای حیاطشون رو آبیاری میکردم و بدون هیچ چشم داشتی...ولی در عوض اون تو این پنج سال تقریبا هیچ کاری نکرد که دلم خوش باشه این همه براش کار انجام دادم...الان فکر میکنم انگار این کمک یه طرفه بوده و انگاری داره سواستفاده میکنه...حتی گاهی سیستم خانوادشو میاورد من درستش میکردم...یه بار م سیستم دخترشو رفت از تهران آورد شمال تا من درستش کنم حس سواستفاده شدن بهم دست میده...و زمانی حسم بدتر شد که من فهمیدم که خانوم ایشون تو ترشیجات خیلی حرفه ای هستن و به مادرم گفتم برو وسایل بخر که خانومش برامون خیار شور بزاره...و وقتی مادرم رفت گفت وسایل بیارم برامون درست کنی....گفت کاری نداره که خودتون درست کنید...
مادرم اومد خونه و خیلی ناراحت شد از رفتارش..
حالا مسئله درست کردن یا نکردن خیار شور نیست....منظورم اینه که این همه من کمک کردم و هر سوالی و یا تخصصی بود در اختیارش گذاشتم...دیگه خسته شدم ....ولی نمیدونم چطوری این ارتباط رو قطع کنم..دیگه حوصله اش رو ندارم...
بنظرتون این رفتارم که میخوام رابطه رو قطه کنم درسته؟شما جای من بودین چیکار میکردین.؟
سلام علیکم.ممنون که سؤالتون رو در انجمن مطرح کردید.
به نظر میرسه رابطه شما با همسایه رابطه بده بستانیه و نه دوستی.در روابطی که بر مبنای منافع شخصی شکل می گیره قطع ارتباط زمانی مناسب است که علاوه بر اینکه رابطه هیچ منفعتی ندارد بلکه ضرر هم دارد.در مورد شما به نظر نمیرسه که این رابطه به شما آسیبی برسونه.به قول شما آدمهای خوب و باشخصیتی هستند ودلیلی برای قطع ارتباط وجود نداره. فقط شما بایستی مهارت نه گفتن رو یاد بگیرید.باید از میان مهارتهای ارتباط مؤثر،مهارت "جرأت ورزی "رو بیاموزید.ارتباط مؤثر رابطه ای است که در آن شخص به گونه ای عمل می کند که در آن علاوه بر اینکه خودش به خواسته هایش می رسد، افراد مقابل نیز احساس رضایت دارند. جرأت ورزی، یعنی دفاع از حقوق خود و بیان افکار و احساسات خویش که به شیوه مستقیم، صادقانه و مناسب انجام شود. افراد جرأتورز برای خود و دیگران احترام قائل هستند. آنان منفعل نیستند و ضمن این که به خواسته ها و نیازهای دیگران احترام می گذارند، اجازه نمی دهند دیگران از آنها سوء استفاده کنند. توجه داشته باشید که جرأتورزی و پرخاشگری از یکدیگر متمایزند. پرخاشگر بودن به معنی دفاع از حقوق خود به شیوه ای خصمانه است.برای درک بیشتر تفاوت جرأت ورزی (حدّ وسط برخورد منفعلانه و پرخاشگری) با هر یک از رفتار انفعالی و پرخاشگرانه به مثالهای زیر دقّت نمایید.
1. فردی در صف خرید می خواهد خودش را جلوی شما جا بزند و می گوید: اجازه می دهید زودتر از شما خرید کنم؟ من عجله دارم.
پاسخ انفعالی: خیلی خوب؛
پاسخ پرخاشگرانه: آهای، می خواهی چه کار کنی، برو آخر صف بایست؛
پاسخ همراه با جرأت ورزی: متأسفم، نمی توانم، من هم عجله دارم.
2. یکی از همکلاسیها جزوه درسی شما را برای شب امتحان طلب میکند.
پاسخ انفعالی: من خودم نیاز دارم، ولی باشد.
پاسخ پرخاشگرانه: خیلی پررو هستی که شب امتحان چنین تقاضایی می کنی، فراموشش کن.
پاسخ همراه با جرأت ورزی: خوشحال میشدم به شما کمک کنم، از قبل برای مطالعه شب امتحانی برنامه ریزی کرده ام. ای کاش زودتر میگفتید.
در مهارت جرأت ورزی هدف، تغییر در خود فرد است نه تغییر در دیگران تا بتواند نیازها، احساسات و افکار خود را ابراز کرده و از آسیب های احتمالی در امان بماند.
موانع جرأت ورزی:
عوامل زیر فرد را از رفتار جرأتمندانه دور می کنند:
1- فرد فکر می کند، دیگران او را به سبب کارهایی که برای آنها میکند، دوست دارند؛ بنابراین اگر مستقل عمل کند دیگران او را دوست نخواهند داشت.
2- فرد در زمینه رضایت، احساسات و راحتی دیگران احساس مسئولیت می کند؛ لذا از اینکه به دیگران « نه » بگوید و آنها را از خود ناراحت سازد، احساس گناه میکند.
3- فرد رفتار جرأتمندانه را با ازخودگذشتگی، ایثار و فداکاری در تناقض میبیند؛ لذا اعتقاد دارد که اگر از پذیرش درخواست دیگران سر باز زند، آدم بد و خودخواهی تلقّی خواهد شد.
4- احساس مهم و باارزش بودن در مواقعی که درخواستی از او میشود و اعتقاد به اینکه اگر یکبار درخواست دیگران را نپذیرد آنها دیگر او را به شمار نخواهند آورد.
5- چنین افرادی یاد گرفته اند که باید همیشه دیگران را از خود راضی و خوشحال نگهدارند و خوب نیست که خواسته های خود را بر خواستههای دیگران ترجیح دهند؛ بنابراین اگر کسی چیزی گفت یا کاری کرد که باعث ناراحتی فرد شد، نباید چیزی بگوید و اگر این کار ادامه پیدا کرد بهتر است فقط بکوشد از او فاصله بگیرد. چنین افرادی وقتی کاری را انجام میدهند که به آن تمایلی ندارند، احساس بدی درباره خود یافته، از فرد مقابل رنجیده میشوند و بی میلی خود را به طور ناخواسته و به شکل غیر کلامی( سکوت، اخم کردن، دیر حاضر شدن و انجام کارها به شکل سرسری و بدون دقّت لازم) نشان میدهند.
راهکارهایی برای ابراز جرأت مندی
برای عینی تر کردن کاربرد این راهکارها، فرض کنید یکی از دوستانتان، شما را امشب به جشن تولّد دعوت کرده درحالی که شما اصلاً دیگر میهمانان و مکانی را که باید بدانجا بروید، نمیشناسید. در این صورت شایسته است از روش های جرأتمندانه ای که در ادامه بدان اشاره خواهد شد، استفاده نمایید.
1- « نه » گفتن
روش های متعدّدی برای ابراز جرأتمندانه « نه » وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
الف) صرفاً گفتن« نه » نظیر: « نه » یا « نه متشکرم ».
ب) گفتن« نه » همراه با توضیح نظیر : « نه متشکرم، من شبها از خانه بیرون نمیروم».
2- تغییر دادن موضوع : در این روش سعی بر آن است که موضوع صحبت عوض گردد.
فردا امتحان داریم؟
راستی فیلم دیشب را دیدی؟
3- دلیل آوردن
روحیهام با اینجور میهمانیها سازگاری ندارد و ضعیف میشود.
رفتن به جایی را که نمیشناسم، اصلاً درست نمیدانم.
4- ایجاد احساس شخصیّت مهمتر در طرف مقابل
از شما انتظار نداشتم چنین پیشنهادی به من بدهی!
من روی شما یکجور دیگر فکر میکردم!
5- ارائه پیشنهادی بهتر
حاضرم با شما به تئاتر، سینما و یا منزل شما بیایم ولی به میهمانی در جایی که سایر میهمانها را نمی شناسم نمی آیم.
6- نشان دادن شأن بالای خانوادگی خود
در خانواده ما رسم نیست که در اینجور میهمانیها شرکت کنیم.
اگر این موضوع را در خانواده خود مطرح کنم، خیلی متعجّب میشوند.
7- بیان موضوع در قالب شوخی
من هنوز بچّه ام، هنوز به اندازه کافی برای میهمانی شبانه بزرگ نشده ام.
8- پافشاری و اصرار در ردّ درخواست
دیگر حرفش را نزن، من اهلش نیستم و به هیچ وجه نخواهم آمد.
9- دور شدن از موقعیّت:
در مواقعی که فرد بیش از حد اصرار میورزد.
10- ابراز همدلی
شاید دلت میخواست که من در جشن تولّدت باشم، این موضوع را میفهمم ولی متأسفانه من اهل شرکت در اینجور مراسم نیستم.
11- معذرت خواهی
با عرض پوزش، امیدوارم مرا ببخشید که به هیچ وجه نمیتوانم در میهمانی شما شرکت نمایم.
12- تشکر و قدردانی
لطف کردید که مرا به میهمانی خود دعوت نمودید، ولی من دوست ندارم و نمی آیم.
گفتگوی دینی بخش مشاوره و تربیت
کلمات کلیدی: