بارون و دوسِش دارم وقتی که؛ دریا رو قلقلک میده وقتی که؛ سر به سرِ خاکِ بیابون میذاره وقتی که از روده ی ناو دونای زنگ زده ی همسایمون سُر می خوره میاد پائین حتی وقتی که میاد باجَرجَرِش گوشِ شبنم های بیچارمون و کَر میکنه عینِ شب های پر از ستاره ی بچه ی یتیم؛ - بارون و دوس دارمش ...
کلمات کلیدی: