مادر بزرگم خدا بیامرز آدم مذهبی بود.
هر وقت دلش واسه امام رضا تنگ میشد میگفتم مادربزرگ حالا حتما لازم نیست بری مشهد از همین جا یه سلام بده. اما من واسه تفریح میرفتم شمال اون به من نمیگفت حتما لازم نیست بری شمال همین جا تفریح کن.
وقتی سفره میگرفت وقتی محرم میشد به هیئت محل برنج و روغن میداد بهش میگفتم اینا همه سیرن پولشو ببر بده به چهارتا آدم محتاج اما وقتی من با دوستام مهمونی میگرفتم اون فقط میگفت مادر مراقب خودت باش.
سالها گذشت تا من فهمیدم آدمها احتیاج دارن سفر برن.
احتیاج دارن از زندگی لذت ببرن و لذت بردن برای آدمها متفاوت معنی میشه...
یکی از هیات امام حسین (ع) لذت میبره یکی از مهمونی رفتن.
یکی تو سفر مکه اقناع میشه یکی تو سفر تایلند.
اینا همشون برای من آدمهای محترمی هستن.
سالها گذشت تا من فهمیدم نباید به دلخوشی های آدمها گیر بدهم.
چون آدمها با همین دلخوشی ها سختی های زندگی رو تحمل میکنن.
لطفا به دلخوشی دیگران گیییییر ندهید!
https://telegram.me/zehnearam
کلمات کلیدی:
برای همسرت مادری نکن!!اشتباه نکن عزیزم!شما همسر او هستی نه مادرش!!
او همسر شماست نه بچه ی شما!دلسوزی اگه "به اندازه" و "به موقع" باشه پسندیدست ولی اگه خدای نکرده حالت کنترل پیدا کنه و به اصطلاح خیلی از آقایون تبدیل به گیر دادن بشه، نه تنها پسندیده نیست بلکه مخرب و بد هم هست
مثلا....
"لباست کمه؛ سرما می خوری ها"
"حتما ناهارت رو بخوری ها"
"مواظب باش خواب نمونی"
"کلید روحتما ببری؛ پشت درنمونی ها"
"تاریخ چک مال امروزه؛ یادت باشه"
و ....
درست مثل حرفهای مامانا هستند !!
صبوری کردن، زیاد حرف نزدن، دخالتهای بیجا تو کارها، شخصی نکردن تو روابط همسرانه واجبه.مادری کردن های خودت رو بنویس و سعی کن ترکشون کنی.
به جای همسرت فکر نکن!
به جای همسرت نگران نباش!
به جای همسرت حرص نخور!
اینجور لطف های بی جا و مکرر، از او یه آدم حواس پرت و متوقع درست میکنه!که بعدها حتی نمیتونه جورابشو پیدا کنه خانم عزیز،خواهرم گلم شما همسر شوهرتون هستید باید باظرافتها و سیاستهای زنانه براش همسری کنید و مرد ضعیف و ناکارآمد عملا دیگه مرد نیست.بچه ای می شه که فقط باید بهش سرویس داد.
ولی یه مرد که فرمانروای قلب همسرشه همواره سعی می کنه قوی تر و بدون اشتباه تر پیش بره و همواره پشت و پناه همسر و بچه هاش باشه."انتخاب با خودتـــــ ٍبانو! "
https://telegram.me/zehnearam
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی: آریایی، شادی یا شادکامی، بزرگان کوچولو، ریاضیات روان شناختی، گاو
نوع نگاه زن به مرد با نگاه مرد به زن بطور طبیعی مختلف است، باید هم مختلف باشد، ایرادی هم ندارد. مرد به زن به صورت یک الگوی زیبایی، الگوی ظرافت، الگوی حساسیت نگاه میکند، او را لطیف میبیند. اسلام هم همین را تأکید کرده: « المرأهیُ رَیحانهٍ » یعنی زن گُل است. در این نگرش، زن، یک موجودی است رقیق، مظهر زیبایی و لطافت و رقت و مرد به این چشم به او مینگرد. محبّت او را در این قالب ترسیم و مجسم میکند.
مرد در چشم زن، مظهر اعتماد، نقطهی اتکا و اعتماد است و محبّت خودش را به او در این قالب ترسیم میکند.
این دو تا، دو نقش جداگانه است از یکدیگر و هر دو نقش لازم است. زن وقتی به مرد نگاه میکند، با همان چشم محبّت و عشق، او را در نقش یک تکیه گاه میبیند که میتواند از نیروهای جسمی و فکری او برای پیشبرد کار زندگی استفاده کند؛ مثل یک موتور. مرد وقتی به زن نگاه میکند، به چشم مظهر اُنس و آرامش مینگرد که میتواند به انسان آرامش بدهد. اگر مرد نقطهی اتکا در زمینه مسائل ظاهر زندگی است، زن هم به نوبهی خود نقطهی اتکا است برای مسائل روحی و معنوی زندگی. دریایی است از اُنس و محبّت. میتواند مرد را در این فضای سرشار از محبّت، از همهی غصّهها و غمهای خودش خارج کند. اینها توانائیهای مرد و زن است. توانائیهای روحی آنهاست.[1]
پی نوشت :
1. مطلع عشق(گزیدهای از رهنمودهای حضرت آیت الله العظمی خامنهای به زوجهای جوان)، ص94.
کلمات کلیدی: